صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۴۹۵

۱

صدف بحر بقا سینه درویشان است

گوهر آن، دل بی کینه درویشان است

۲

هر چه دارد فلک از بهر فقیران دارد

ماه نو صیقل آیینه درویشان است

۳

مشت خونی که دل نافه ازو پر خون است

در ته خرقه پشمینه درویشان است

۴

چهره نعمت الوان شهان چون لاله

داغ نان جو و کشکینه درویشان است

۵

نیست در هفته ارباب توقع تعطیل

صبح شنبه شب آدینه درویشان است

۶

می شود دل ز قبول نظر خلق سیاه

دست رد صیقل آیینه درویشان است

۷

دل آسوده ز گنجینه شاهان مطلب

این گهر در صدف سینه درویشان است

۸

نیست امروز هواخواه فقیران صائب

مخلص و بنده دیرینه درویشان است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۲۸۶
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۳۵۷

نظرات