صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۶۲

۱

چهره شد نیلوفری از سیلی اخوان مرا

خوش گلی آخر شکفت از گلشن احزان مرا

۲

تیغ بر فرقم زنند و گوهر از دستم برند

چون صدف شد دشمن جان گوهر رخشان مرا

۳

دل چو رو گرداند، بر گرداندن او مشکل است

روی دل تا برنگردیده است، بر گردان مرا

۴

ذوق همچشمی ندارد شهرتم با آفتاب

گرد عالم از چه دارد چرخ سرگردان مرا؟

۵

هر که بر من پرده پوشد خویش را رسوا کند

من نه آن شمعم که بتوان داشتن پنهان مرا

۶

نیستم پیراهن یوسف، چرا هر جا روم

خون تهمت می چکد از گوشه دامان مرا؟

۷

نیست صائب در خرابات مغان دریا دلی

تا به یک ساغر کند شرمنده احسان مرا

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۱۰۷
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۲۲۹

نظرات