صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۶۲۲

۱

دل صد چاک اگر دست ز تن برمی داشت

راه چون شانه در آن زلف معنبر می داشت

۲

آن که گریان به سر خاک من آمد چون شمع

کاش در زندگی از خاک مرا برمی داشت

۳

دل بی حوصله سرشار ز می می گردید

چون سبو دست طلب گر به ته سر می داشت

۴

می توانستم ازان لب، دهنی شیرین کرد

خال اگر چشم ازان کنج دهن برمی داشت

۵

گر به همیان زر افزوده شدی طول حیات

زندگی بیش ز درویش، توانگر می داشت

۶

اگر آیینه نمی بود ز روشن گهران

که چراغی به سر خاک سکندر می داشت؟

۷

صورتی داشت فکندن به زمین حرف مرا

اگر آن آینه رو طوطی دیگر می داشت

۸

نتوان کند دل از صورت شیرین، ور نه

کوه را ناله فرهاد ز جا برمی داشت

۹

همه را در سر و کار تو به رغبت می کرد

صائب دلشده گر صد دل دیگر می داشت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۳۴۵

نظرات