
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۶۲۸
۱
دل ازان زلف چلیپا نتوانست گذشت
طفل از دام تماشا نتوانست گذشت
۲
سوز ما را نتوان کرد به مجنون نسبت
هیچ مرغی ز سرما نتوانست گذشت
۳
دامن از خار علایق نتوان آسان چید
سیل از دامن صحرا نتوانست گذشت
۴
گرچه از فاختگان یافت پر و بال عروج
سرو ازان قامت رعنا نتوانست گذشت
۵
عاقبت سرد به جان کندن بسیار گذاشت
آن که گرم از سر دنیا نتوانست گذشت
۶
دامن دولت جاوید به دستی افتاد
که ز دریوزه دلها نتوانست گذشت
۷
دیده از روی نکویان که تواند برداشت؟
که ز خورشید، مسیحا نتوانست گذشت
۸
صائب از خوردن می گرچه دلش گشت سیاه
لاله از باده حمرا نتوانست گذشت
تصاویر و صوت

نظرات