
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۷۲۸
۱
حریم میکده پر جوش از خروش من است
شراب تلخ گوارا ز نوش نوش من است
۲
شراب من چه عجب خشت اگر ز خم برداشت
که سقف میکده ها را خطر ز جوش من است
۳
مشو ز بلبل آتش نوای من غافل
که جوش خون گل و لاله از خروش من است
۴
به خون چو لاله کشد صد هزار پرده گوش
ترانه ای که نهان در لب خموش من است
۵
به آه سرد بود زندگی مرا چون صبح
اگر به خواب روم این علم به دوش من است
۶
ازان گلی که ازین باغ بیخبر چیدم
هنوز نوحه مرغ چمن به گوش من است
۷
ز گوشه گیری خال لب تو معلوم است
که آن بلای سیه در کمین هوش من است
۸
هزار ناله بی پرده در جگر دارم
ترحم است بر آن کس که پرده پوش من است
۹
اگر چه هست گران، ظرفهای پر صائب
سبو ز می چو تهی شد گران به دوش من است
تصاویر و صوت


نظرات