صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۷۴۶

۱

نمک به دیده ام از غیرت حنا خفته است

که زیر پای تو چون عاشقان چرا خفته است

۲

مگر حجاب تو در باغ رنگ عصمت ریخت؟

که طفل شبنم از آغوش گل جدا خفته است

۳

شریک دولت اگر چشم این کس است بلاست

گلی ز عیش بچینم تا صبا خفته است

۴

کفن لباس ملامت شود شهیدی را

که زیر خاک به امید خونبها خفته است

۵

بیا به ملک قناعت که عیش روی زمین

تمام در شکن نقش بوریا خفته است

۶

ز شوق کوی تو خونش به جوش می آید

اگر شهید تو در خاک کربلا خفته است

۷

کجا بریم ازین ورطه جان برون صائب؟

که راهزن شده بیدار و پای ما خفته است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۴۰۲
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۳۴۶

نظرات