
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۷۷۶
۱
خوشم به درد که در پرده شکیبایی است
بدم به داغ که آیینه دار رسوایی است
۲
به فکر زینت باطن کسی نمی افتد
مدار مردم عالم به ظاهرآرایی است
۳
مشو به سینه چاک از گزند عشق ایمن
که سینه چاک زدن فتح باب رسوایی است
۴
خوش است ناله که از روی درد برخیزد
وگرنه ناله بیدرد بادپیمایی است
۵
چگونه دیده صائب حریف گریه شود؟
عنان سیل سبکرو به دست خودرایی است
تصاویر و صوت

نظرات