صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۸۰۵

۱

سزای خواب بود دیده ای که گریان نیست

نفس و بال بود بر دلی که نالان نیست

۲

چه نسبت است به عمر ابد شهادت را؟

که آب تیغ، گرانجان چو آب حیوان نیست

۳

شد از گرفتگی عقل، کار بر من سخت

سزای سنگ بود پسته ای که خندان نیست

۴

تمام رحمت و لطف است عشق بنده نواز

چه شد که آب مروت به چشم اخوان نیست

۵

ز درد و داغ محبت مگو به مرده دلان

تنور سرد، سزاوار بستن نان نیست

۶

به یک دو هفته ز منت هلال شد، مه بدر

شکستن لب نان سپهر آسان نیست

۷

عدم ز قرب جوار وجود زندان است

وگرنه کیست که از زندگی پشیمان نیست؟

۸

هوا به دولت پیری مسخر من شد

قد خمیده کم از خاتم سلیمان نیست

۹

خلاص کرد مرا شور عشق از عالم

برای داغ، حصاری به از نمکدان نیست

۱۰

خوشم به دامن صحرای بیخودی صائب

که نقش پای غزالی در آن بیابان نیست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۴۳۲
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۷۰۴
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۵۷۲

نظرات