
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۸۳۹
۱
اگر ز دیده ام ای سروناز خواهی رفت
چگونه از دلم ای دلنواز خواهی رفت؟
۲
به نور عاریه، ای ماه نو چه می بالی؟
که در دو هفته به خرج گداز خواهی رفت
۳
میان مسجد و میخانه هیچ فرقی نیست
به این حضور اگر در نماز خواهی رفت
۴
گذشت عمر تو در فکر چاره جوییها
ز چاره کی به در چاره ساز خواهی رفت؟
۵
نرفت شانه به صد پا ز زلف یار برون
تو چون به این ره دور و دراز خواهی رفت؟
۶
ز حسن عاقبت مرگ اگر شوی آگاه
نفس گداخته اش پیشواز خواهی رفت
۷
چنین که واله طفلان ز سادگی شده ای
به خرج ابجد عشق مجاز خواهی رفت
۸
رسید عمر به انجام، تا به کی صائب
نفس گسسته به دنبال آز خواهی رفت؟
تصاویر و صوت

نظرات