
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۹۸۳
۱
شرم گناه رهبر توفیق بوده است
عصیان غبار لشکر توفیق بوده است
۲
مستان سری که در سر می می کشیده اند
در انتظار افسر توفیق بوده است
۳
تبخاله ندامت لبهای آتشین
گوهر فروز اختر توفیق بوده است
۴
موج قدح که صیقل زنگ کدورت است
آیینه دار شهپر توفیق بوده است
۵
دستی که ناگهان به دعا می گشوده اند
در آرزوی ساغر توفیق بوده است
۶
صائب مس وجود ترا ساختن طلا
در دست کیمیاگر توفیق توفیق بوده است
تصاویر و صوت


نظرات