صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۰۱۱

۱

از لعل آبدار تو طرفی نظر نبست

از شور بحر در صدف ما گهر نبست

۲

چشمی که شد به روی سخن باز چون قلم

یک قطره آب خویش به جوی دگر نبست

۳

زان دم که لعل او به شکر خنده باز شد

در نیشکر ز رعشه غیرت شکر نبست

۴

در آتشم ز آینه کز شوق دیدنت

تا باز کرد دیده خود را دگر نبست

۵

از برگ عیش ماند تهی جیب و دامنش

چون لاله هر که داغ ترا بر جگر نبست

۶

روی زمین گذر که سیل حوادث است

هر کس میان گشود در اینجا، کمر نبست

۷

هر برگ سبز او کف افسوس دیگرست

نخلی که در شکوفه پیری ثمر نبست

۸

صائب نشد عزیز به چشم جهانیان

تا آبروی خود به گره چون گهر نبست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۳۰

نظرات