صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۰۱۶

۱

چندین جمال هست نهان در جلال دوست

خوشتر ز گوشوار بود گوشمال دوست

۲

پیوند نابریده میسر نمی شود

موقوف انقطاع بود اتصال دوست

۳

در پرده آب کرد دل کاینات را

ای وای اگر ز پرده برآید جمال دوست

۴

اوج وصال در خور پرواز ما نبود

بی بال و پر شدیم به امید بال دوست

۵

پیوسته با محیط بود جویبار موج

دل را که منع می کند از اتصال دوست؟

۶

بر سنگ زن که آهن زنگار خورده ای است

آیینه ای که آب نشد از مثال دوست

۷

چون طفل روزه دار، سراپای دیده ایم

تا از کدام ابر برآید هلال دوست

۸

معنی ربوده است مرا بیشتر ز لفظ

پروای دوست نیست مرا از خیال دوست

۹

موج و حباب تیره کند بحر صاف را

حاجت به خط و خال ندارد جمال دوست

۱۰

گردد ز خشکی و تری شاخ مختلف

عام است ورنه فیض نسیم وصال دوست

۱۱

از ناله و فغان نشود طبع من ملول

جمع است خاطرم ز دل بی ملال دوست

۱۲

در نوبهار حشر نیاید برون ز خاک

هر دانه دلی که نشد پایمال دوست

۱۳

بگذر ز سر، که هر که درین راه سر نباخت

در جیب خاک ماند سرش ز انفعال دوست

۱۴

هر ذره ای نو ای اناالشمس می زند

در خانه ام ز روشنی بی زوال دوست

۱۵

ظرف حباب در خور بحر محیط زیست

صائب مرا بس است امید وصال دوست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۳۳

نظرات