صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۰۶۸

۱

از حسن خلق رتبه همت زیاده نیست

دست و دل گشاده چو روی گشاده نیست

۲

فیض فتادگان بود از ایستاده بیش

سنگ نشان به راهنمایی چو جاده نیست

۳

چون وا نمی کنی گرهی، خود گره مشو

ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست

۴

چون طفل نوسوار به میدان اختیار

دارم عنان به دست و به دستم اراده نیست

۵

هر چند کوه قاف بود لقمه ای بزرگ

عنقا اگر شوی ز دهانت زیاده نیست

۶

چرخ است زیر ران ز دنیا گذشتگان

عیسی اگر پیاده شد از خر، پیاده نیست

۷

صائب در آن سری که بود همت بلند

گر می شود به خاک برابر، فتاده نیست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۵۸

نظرات

user_image
رهگذر
۱۳۹۳/۱۰/۲۳ - ۰۲:۱۵:۲۴
سلاممصرع «عیسی اگر پیاده شد از خر، پیاده نیست» اشاره به داستان خاصی دارد؟ ممکنه اگه کسی در این مورد اطلاع داره یه حاشیه برای این شعر بنویسه.
user_image
عبدالعزیز
۱۳۹۴/۰۴/۱۷ - ۲۲:۱۹:۲۷
در ادبیات ما عیسی و خر عیسی تبدیل به نماد روح انسان و جسمش شده است بعبارت دیگر روح عیسی گونه سوار بر خر جسم می باشد اما در این بیت میفرماید که بعد از مرگ یعنی پیاده شدن عیسای روح از خر جسم باز هم جای نگرانی نیست چون این بار مرکب تیزرو تری به روح داده میشود که میتواند سیر آسمان کند بقول مولانا هین تویی که بی بدن داری بدنپس چه میترسی ز جان بیرون شدن
user_image
حمید
۱۳۹۵/۰۹/۲۹ - ۰۵:۴۲:۴۷
دربیت پنجم مصراع دوم به جای واژه (زیاد ) باید واژه (زیاده ) به کاربرده شود تاقافیه شعردرست شود .
user_image
سید احمد مجاب
۱۳۹۶/۰۵/۱۹ - ۱۸:۳۹:۴۴
(چون وا نمی کنی گرهی، خود گره مشو) این مصرع یک کلمه کم دارد
user_image
محمد امین
۱۳۹۷/۰۸/۳۰ - ۰۰:۰۰:۱۰
در خصوص بیت آخر؛صائب در آن سری که بود همت بلندگر می شود به خاک برابر، فتاده نیستبه نظرم آمد که اشاره به صحنه روز عاشورا و افتادن امام حسین (ع) از صدر زین بر زمین بود که تشبیه به افتادن عرش بر زمین شده است و کنایه های حضرت زینب در کاخ یزید شهر شام، که فرمودند ما رایت الا جمیلا و پیروز و سربلند میدان نبرد کرب و بلا را خاندان و سلاله ی پاک رسول الله دانستند.
user_image
جواد سرجوقیان
۱۴۰۱/۰۶/۱۳ - ۰۶:۰۸:۵۳
این غزل در مورد خوش اخلاقی صحبت می کند.در مصرع اول می گوید: گشاده رویی بهتر از گشاده دستی است.در مصرع دوم می گوید: چه بسا کسانی که از دنیا رفتند از کسانی که نرفتند، بیشتر فیض و کرامت دارند. ممکن است سنگ نشان گم شود ولی جاده هیچ وقت گم نمی شود. اگر جاده رو بشناسی.در مصرع سوم می گوید: ابروهایت را باز کن و خود گره مباشدر مصرع چهارم و پنجم می گوید: اگر چه ما در میدان اختیار طفل نوسوار هستیم و در این دنیا به ما اختیار دادند ولی هنوز اراده عشق نداریم. اگر اراده و عشق داشته باشی کوه عنقا هم برایت کم است. در مصرع ششم می گوید: روح انسان بعد از مرگ آزاد می شود و فکر نکن که پیاده شدند و از ما بیشتر آزادند و می فهمند.در مصرع هفتم می گوید: اگر همت تو بلند باشد، اگر حتی از دنیا بروی، فتاده نیستی.
user_image
Hossein Poorgholi
۱۴۰۱/۰۹/۳۰ - ۱۱:۳۸:۱۱
چون وا نمی کنی گرهی، خود گره مشو ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست    
user_image
ahmad aramnejad
۱۴۰۳/۰۴/۱۰ - ۱۶:۰۴:۰۱
بادرود وعرض ادب : باتوجه به اینکه همه رکنهای پایانی مصراعها از هجای کشیده هستنداگر در مصرع اول از بیت سوم هم در رکن پایانی از هجای کشیده مباش بجای مشو استفاده شود فکر می کنم به صلاح نزدیکتر باشد