صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۰۹۸

۱

دل را ز ما به حسن ادا می توان گرفت

زاندک توجهی دل ما می توان گرفت

۲

خود را چو شبنم گل اگر جمع کرده ای

از خاکدان دهر هوا می توان گرفت

۳

در کشوری که حکم قناعت بود روان

از خاک، فیض آب بقا می توان گرفت

۴

چون ماه نو تواضع اگر خوی خود کنی

آفاق را به قد دو تا می توان گرفت

۵

قانع شوی به عبرت اگر همچو عاقلان

از روزگار سفله چها می توان گرفت

۶

زاهد به جوی شیر دهد زهد خشک را

آسان ز دست کور عصا می توان گرفت

۷

چون سایه بس که دولت دنیاست هیچ و پوچ

با مشتی استخوان ز هما می توان گرفت

۸

صائب تلاش کن گروی از حیات گیر

ورنه عنان عمر کجا می توان گرفت؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۷۲

نظرات