صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۱۰۰

۱

چون گوشه کلاه به پروانه نشکنم؟

داغ از میان سوختگان دست من گرفت

۲

از چاک پیرهن چه قدر وا شود دلش؟

دستی که فال عیش ز چاک کفن گرفت

۳

در نار باغ سینه حلاوت نمانده است

امروز دست ازوست که سیب ذقن گرفت

۴

در سنگلاخ دهر چه پاسخت کرده ای؟

آیینه روشنی ز جلای وطن گرفت

۵

صائب همین بس است که در سلک شاعران

طالب نمی کند به سخن های من گرفت

۶

کلکم به یک صریر سواد سخن گرفت

بلبل به زور ناله سراسر چمن گرفت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۷۲

نظرات