صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۱۲۷

۱

شمع سر خاک شهدا لاله داغ است

صد پیرهن این سوخته دل به ز چراغ است

۲

در دامن صحرای دل سوخته من

تا چشم کند کار، سیه خانه داغ است

۳

هر کس من دلسوخته را دید، شود داغ

خاکستر پروانه من پای چراغ است

۴

در دیده ما جوهریان خط یاقوت

جز مشق جنون هر چه بود پای کلاغ است

۵

بلبل به نفس باز کند غنچه گل را

غافل که شکرخنده گل، رخنه باغ است

۶

هر چند که باریک شود لفظ چو معنی

در خلوت اندیشه من موی دماغ است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۸۶

نظرات