صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۱۹۲

۱

زین نقطه بود گردش پرگار فلکها

هر چند که ما را ز سویدا خبری نیست

۲

این خواب پریشان گل پوشیدن چشم است

بیدار دلان را ز تمنا خبری نیست

۳

در عالم باطن نرسد زاهد بی مغز

کف را ز نهانخانه دریا خبری نیست

۴

در گوشه دلتنگی ما گوشه نشینان

از جبهه واکرده صحرا خبری نیست

۵

آسوده بود سرو ز بیطاقتی آب

این سر به هوا را ز ته پا خبری نیست

۶

از نافه خبر آهوی رم کرده ندارد

وحشت زده را از دل شیدا خبری نیست

۷

صائب نکند آه اثر در دل سنگین

از سوز شرر در دل خارا خبری نیست

۸

در چشم و دل پاک ز دنیا خبری نیست

در عالم حیرت ز تماشا خبری نیست

۹

کوته نظری پرده بینایی روح است

در دیده سوزن ز مسیحا خبری نیست

۱۰

در جان هوسناک زلیخاست عروسی

در خلوت یوسف ز زلیخا خبری نیست

۱۱

قاف عدم آوازه تراش است، وگرنه

در عالم ایجاد ز عنقا خبری نیست

۱۲

تن بیخبرست از دل پرشور، که خم را

از جوش نشاط می حمرا خبری نیست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۶۱۵

نظرات