
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۳۷۵
۱
تا عبیر افشانی زلف ترا نظاره کرد
نکهت پیراهن یوسف گریبان پاره کرد
۲
نو نیاز عشق چون فرهاد و مجنون نیستیم
طفل ما مشق جنون بر تخته گهواره کرد
۳
زخم من چون ماه نو تا گوشه ابرو نمود
تیغ چون دیوانگان زنجیر جوهر پاره کرد
۴
همچو شبنم غوطه در سرچشمه خورشید زد
در عرق هر کس گل روی ترا نظاره کرد
۵
کار ما اکنون به لطف بی گمانت بسته است
کآنچه می بایست کردن، سعی ما یکباره کرد
۶
هیچ کافر را الهی کودک بدخو مباد!
چاره جوییهای دل صائب مرا بیچاره کرد
تصاویر و صوت



نظرات