صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۳۹۲

۱

هر که دل زان پنجه مژگان برون می آورد

جوهر از شمشیر هم آسان برون می آورد

۲

در ریاض حسن او هر کس به گل چیدن رود

همچو نرگس دیده حیران برون می آورد

۳

پسته را از پوست امید ملاقات شکر

گرچه دل خون می کند، خندان برون می آورد

۴

خواب پوچ این عزیزان قابل تعبیر نیست

یوسف ما را که از زندان برون می آورد؟

۵

در طلب هر کس که چون غواص پا از سر کند

از دل دریا گهر آسان برون می آورد

۶

بر ضعیفان جور کمتر کن که جوش انتقام

از تنور پیرزن طوفان برون می آورد

۷

شاخ و برگ آرزوها می شود موی سفید

حرص در صدسالگی دندان برون می آورد

۸

می کند هر کس به ابنای زمان با زندگی

تخم سخت از پنجه طفلان برون می آورد

۹

عاشقان را درد و داغ عشق باغ دلگشاست

عشق از آتش سنبل و ریحان برون می آورد

۱۰

هر که صائب گوشه ای از مردم عالم گرفت

کشتی از دریای بی پایان برون می آورد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۸

نظرات