صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۴۱۹

۱

حسن خط با حسن خلق و مردمی انباز شد

رفته رفته آخر حسنش به از آغاز شد

۲

حرفی از گیرایی مژگان او کردم رقم

نامه بر بال کبوتر چنگل شهباز شد

۳

بلبل ما گر چنین گرم نواسنجی شود

تخم گل خواهد سپند شعله آواز شد

۴

تا برآمد بر سپهر شاخ، گلچینش ربود

شوخی گل چون شرر آخر به یک پرواز شد

۵

بس که حسرتهای رنگین دل به روی هم نهاد

رفته رفته سینه ام چون کلبه بزاز شد

۶

صائب از خون جگر خوردن نیاسودم دمی

تا به روی داغ همچون لاله چشمم باز شد

تصاویر و صوت

نظرات