
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۴۴۱
۱
نقطه خال لبت خط بر سویدا میکشد
در گوشت حلقه در گوش ثریا میکشد
۲
حسن را در عشق میجوید دل بینای ما
بوی یوسف از گریبان زلیخا میکشد
۳
داغ سودا میزند چشمک به برگ لالهام
ناله زنجیر، شوقم را به صحرا میکشد
۴
چون حبابم چشم بر سر جوش صاف باده نیست
قسمت من انتظار درد مینا میکشد
۵
تا به فردای جزا زهر ندامت میخورد
هرکه امروز انتظار عیش فردا میکشد
۶
ابر چشمم چون به میدان جگرداری رود
قطره اشک مرا بر روی دریا میکشد
۷
صائب از افسانه زلف دراز او مگو
آخر این سر رشته افسون به سودا میکشد
تصاویر و صوت


نظرات