
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۵۲۶
۱
تا به کی گرد کدورت زیر دیوارم کند؟
عشق کو تا از غم عالم سبکبارم کند
۲
با خیال یار در یک پیرهن خوابیده ام
بر ندارد سر زبالین هر که بیدارم کند!
۳
شد ز زنگ سینه من ناخن صیقل کبود
سعی خاکستر چه با آیینه تارم کند؟
۴
چون رگ سنگ است از خواب گران مژگان من
سیلی دوران عجب دارم که بیدارم کند
۵
عاشقان با درد از روز ازل خو کرده اند
درد بیدردی مگر صائب خبردارم کند
تصاویر و صوت


نظرات