
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۵۵
۱
تا خرام قامت او برد از سر هوش ما
پشت بر دیوار چون محراب ماند آغوش ما
۲
آمدی ای عشق و آتش در صلاح ما زدی
خوب کردی، پینه ای بود این ردا بر دوش ما
۳
جوهر ما را می لعلی نمایان می کند
می شود از باده افزون آب و رنگ هوش ما
۴
جام ما در پرده دارد نغمه های جانگداز
دست خود کوتاه دارید از لب خاموش ما
۵
نعره ما می کند مهر خموشی را سپند
خشت خم را در فلاخن می گذارد جوش ما
۶
پشتبانی چون سبو داریم در دیر مغان
گو مزن دست نوازش آسمان بر دوش ما
۷
نیستی صائب حریف داغ های سینه سوز
دست خود کوتاه دار از سینه پرجوش ما
تصاویر و صوت


نظرات