صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۶۱۷

۱

جان مشتاقان غبار جسم را صرصر بود

زودتر آخر شود شمعی که روشنتر بود

۲

مردم کوته نظر در انتظار محشرند

دیده روشندلان آیینه محشر بود

۳

باد هستی را زسر بیرون کن از طوفان مترس

بادبان چون جمع سازد خویش را لنگر بود

۴

پرده امید باشد ناامیدیهای ما

خیمه تبخاله ما بر لب کوثر بود

۵

در زمان ما که بیمهری قیامت می کند

دامن مادر به طفلان دامن محشر بود

۶

بیشتر شکرلبان عهد دشمن پرورند

ورنه از خط نسبت طوطی چرا کمتر بود؟

۷

نیست صائب راه بر افلاک جان تیره را

قسمت خاک است هر دردی که در ساغر بود

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۵۱
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۶۷۰

نظرات