
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۷۰۶
۱
هستی ظاهر حجاب قرب یزدان می شود
ذره اینجا پرده خورشید تابان می شود
۲
در دل ما خاکساران عشق می گردد هوس
در سفال ما خس و خاشاک ریحان می شود
۳
عشق را گر اختیاری هست در واقع، چرا
چون زلیخا بد کند یوسف به زندان می شود؟
۴
کوه و صحرا آمد از شور جنون ما به تنگ
تنگ جا بر سفره اینجا از نمکدان می شود
۵
در دیار ما که خودبینی حجاب مطلب است
چون شکست آیینه را طوطی سخندان می شود
۶
هر که معراج فنا را صائب آرد در نظر
چون شرر از صحبت آتش گریزان می شود
تصاویر و صوت

نظرات