صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۹۰۹

۱

اگرچه نطق در هر نکته صد تنگ شکر دارد

ولی شهد خموشی در نظر شان دگر دارد

۲

زطوق بندگی راه نفس شد تنگ بر قمری

همان سرو از رعونت دست تمکین بر کمر دارد

۳

مصور را کند بی دست و پا حسنی که شوخ افتد

نشد نقشی درست از روی او آیینه بردارد

۴

زبی برگی نکردم روی خود را تلخ، تا دیدم

که بیش از فلس زیر پوست ماهی نیشتر دارد

۵

میسر نیست دنیا دار را تحصیل آگاهی

نی از سیر مقامات است غافل تا شکر دارد

۶

فزود از خط مشکین آب و رنگ لعل سیرابش

که زیر سبزه این آب روان حسن دگر دارد

۷

نشست از خاطرم گرد غمی بخت سیه صائب

چه حرف است این که ابر تیره باران بیشتر دارد؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۸۷

نظرات