
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۲
۱
صوفیان بردند از ره چشمِ جادوی ترا
در کمندِ وحدت آوردند آهوی ترا
۲
آستینافشانی بی جای این تردامنان
کرد محتاجِ شراری شعلهٔ روی ترا
۳
تندبادِ بی اصولِ چرخِ اربابِ سماع
خصمِ تمکین ساخت نخلِ قدِ دلجوی ترا
۴
زود باشد قُربِ این پشمینهپوشان، همچو خط
در نظرها زشت سازد روی نیکوی ترا
۵
ترسم آخر ذکرِ خیرِ اختلاطِ این گروه
بر زبانها افکند لعلِ سخنگوی ترا
۶
شرطِ دلسوزی است جانِ من، که صائب گاه گاه
بر فروزد از نصیحت آتشِ خوی ترا
تصاویر و صوت



نظرات