
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۲۰۲
۱
به آسانی به روی زرد ما کی رنگ می آید؟
به دور ما می لعلی برون از سنگ می آید
۲
تپیدنهای دل در گوش من آهسته می گوید
که از تمهید صلح یار بوی جنگ می آید
۳
اگر سیل سبکرفتار در دنبال من باشد
همان از خواب سنگین، پای من بر سنگ می آید
۴
من دیوانه بی اودر حریم خلد اگر باشم
گل و شبنم به چشمم دامن پر سنگ می آید
۵
زعشق پاکدامن حسن سرکش وحشتی دارد
که طوطی در نظر آیینه را چون زنگ می آید
۶
نمی گردد حجاب اهل بینش عالم صورت
به چشم می شناسان نشأه پیش از زنگ می آید
۷
زحسن عاقبت نومید نتوان شد به دل سختی
نه آخر ناقه صالح برون از سنگ می آید؟
۸
زخاک افسرده تر، از باد سر گردانترم صائب
علاج درد من از آب آتش رنگ می آید
تصاویر و صوت


نظرات