
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۳۹۲
۱
زهر را صبر جوانمرد شکر می سازد
خار را نخل برومند ثمر می سازد
۲
سر ما گرد سر دار فنا می گردد
میوه چون پخته شود برگ سفر می سازد
۳
تو نداری سر آمیزش عاشق، ورنه
با لب خشک صدف آب گهر می سازد
۴
ناوک غمزه ز الماس ترازو شده است
طاقت ساده دل از موم سپر می سازد
۵
چون برم پی به سر خویش، که نیرنگ قضا
هر گل صبح، مرا رنگ دگر می سازد
۶
هر سبکسیر درین دشت کمندی دارد
دل بیتاب مرا موی کمر می سازد
۷
صائب از پرتو خورشید تواند گل چید
هر که چون شبنم گل، دیده سپر می سازد
تصاویر و صوت

نظرات