صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۴۰۶

۱

نه ز می خوردن ما شور و شری برخیزد

نه ز همصحبتی ما ضرری برخیزد

۲

مهر زن بر لب افسوس که سامان جهان

آنقدر نیست که آه از جگری برخیزد

۳

نام بلبل ز هواداری عشق است بلند

ور نه پیداست چه از مشت پری برخیزد

۴

بزم ارباب خرد خوابگه بیخبری است

مگر از مجلس مستان خبری برخیزد

۵

دل سرگشته ما راه به منزل نبرد

گر ز هر نقش قدم راهبری برخیزد

۶

جگر خاک نگردید ز طوفان سیراب

مگر از دیده ما ابر تری برخیزد

۷

تیر اگر در هوس صید شود خاک نشین

به ازان است به بال دگری برخیزد

۸

عشق از خرمن ما دود به افلاک رساند

آنقدر وقت که از جا شرری برخیزد

۹

گو برو ماتم دلمردگی خویش بدار

هر که از خواب به بانگ دگری برخیزد

۱۰

غنچه ما نفسی می کشد از دل صائب

که به امداد نسیم سحری برخیزد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۸۵

نظرات