
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۴۵۸
۱
کی دل سالک سرگشته بجا می باشد؟
حرکت لازمه قبله نما می باشد
۲
دیده عالمی از خواب، دم صبح گشود
نفس صافدلان عقده گشا می باشد
۳
هر غمی هست به انجام رسد در دو سه روز
غم روزی است که سی روز به جا می باشد
۴
پرده فقر دریدن گل بیحوصلگی است
خرقه ما چو زره زیر قبا می باشد
۵
عاشقان را نبود در جگر سوخته آه
دانه سوخته بی نشو و نما می باشد
۶
هرکه خود را به تمامی شکند شهره شود
مه چو باریک شد انگشت نما می باشد
۷
پیروان را نگرانی نبود از دنبال
دیده راهنمایان به قفا می باشد
۸
از خودی در ته سنگ است ترا پا، ورنه
هرکه از خویش برآمد همه جا می باشد
۹
خون کند در جگر تیغ حوادث صائب
عاجزی را که سپر دست دعا می باشد
تصاویر و صوت


نظرات