
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۵۱۷
۱
بد درونان که به همواری ظاهر سمرند
همه چون آب تنک، پرده سنگ خطرند
۲
دستگیری نتوان داشت توقع ز غریق
اهل دنیا همه درمانده تر از یکدگرند
۳
نه همین سبزه درین راهگذر پامال است
بیشتر تیغ زبانان جهان پی سپرند
۴
عمر جاوید خضر را به نظر می آرند
آه ازین مردم عالم که چه کوته نظرند!
۵
یک حباب است سپهر از قدح لبریزش
زان می ناب که صاحب نظران بیخبرند
۶
نیست از جانب معشوق حجابی صائب
اینقدر هست که دلباختگان بیجگرند
تصاویر و صوت

نظرات