
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۷۶۸
۱
ز خط صفای دگر روی یار پیدا کرد
ز داغ، حسن دگر لاله زار پیدا کرد
۲
ز خط کشید رخش گرد خویش دایره ای
فغان که رهزن دلها حصار پیدا کرد
۳
مباد روز خوش آن خط بی مروت را!
که در میان من و او غبار پیدا کرد
۴
اگرچه حکم بیاضی بلند رتبه نبود
به دور گردن او اعتبار پیدا کرد
۵
غریب بود محبت درین جهان خراب
مرا به خون جگر، روزگار پیدا کرد
۶
اگر به آب رسانند خاک عالم را
نمی توان چو من خاکسار پیدا کرد
۷
چه دامهای رمیدن به خاک کرد آهو
که چشم شوخ تو ذوق شکار پیدا کرد
۸
چو زلف روز من آن روز تیره شد صائب
که راه حرف، خط مشکبار پیدا کرد
تصاویر و صوت



نظرات