صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۷۷۵

۱

رسید موسم گل ترک کار باید کرد

نظاره گل روی بهار باید کرد

۲

شکوفه وار اگر خرده زری داری

نکرده سکه نثار بهار باید کرد

۳

اگر ضرور شود صید بهر دفع ملال

تذرو جام و بط می شکار باید کرد

۴

به یاد عمر سبکرو که همچو آب گذشت

نظر در آینه جویبار باید کرد

۵

وصال سوختگان تازه می کند دل را

شبی به روز درین لاله زار باید کرد

۶

شمار مهره گل نیست کار زنده دلان

به جای سبحه نفس را شمار باید کرد

۷

می است قافله سالار عیشهای جهان

به می ز عیش جهان اختصار باید کرد

۸

چو هیچ کار به اندیشه بر نمی آید

چه بر دل اینهمه اندیشه بار باید کرد؟

۹

کجاست فرصت تعمیر این جهان خراب؟

مرا که رخنه دل استوار باید کرد

۱۰

جنون و عقل مکرر شده است، راه دگر

میان عقل و جنون اختیار باید کرد

۱۱

ز دوستان موافق جدا شدن سخت است

مشایعت به نسیم بهار باید کرد

۱۲

چو خصم سفله ز نرمی درشت می گردد

ملایمت ز چه با روزگار باید کرد؟

۱۳

غزال عیش اگر سرکشی کند صائب

کمندش از سر زلف نگار باید کرد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۵۸
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۶۱

نظرات