
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۷۹۲
۱
دل شکسته من درد را دوا گیرد
نمک به دیده من رنگ توتیا گیرد
۲
چنین که من ز لباس تعلق آزادم
عجب که پهلوی من نقش بوریا گیرد
۳
به خصم کینه نورزد دل ستمکش من
چراغ کشته من جانب صبا گیرد
۴
گر از کمین بناگوش خط برون ناید
دگر که داد مرا از تو بیوفا گیرد؟
۵
چنان رمیده ز آسودگی دلم صائب
که همچو زلف پریشانی از هوا گیرد
تصاویر و صوت


نظرات