صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۹۵۲

۱

خوش آن کسان که به منت نظر جلا ندهند

غبار دیده خودرا به توتیا ندهند

۲

عطا ومنع جهان را ز هم جدایی نیست

به هر که نعمت دادند اشتها ندهند

۳

ز چشم شورشداز چشم خلق خضر نهان

به هیچ کس دم آبی به مدعا ندهند

۴

زمین پاک طلب کن برای دانه خویش

که بخل به ز عطایی است کان بجا ندهند

۵

چه فارغند ز دل واپسی عزیزانی

که دل به عشوه دنیای بیوفا ندهند

۶

فغان که در طلب رزق این گرانجانان

ز حرص فرصت گشتن به آسیا ندهند

۷

شوند عاقبت از خودسری بیابان مرگ

کسان که دست ارادت به رهنما ندهند

۸

کناره گیر ز مردم که تا نگردد فرد

به خضر آب ز سرچشمه بقا ندهند

۹

زمین به گاو جل خویش بسته تا مردم

به خودقرار اقامت درین سرا ندهند

۱۰

مساز چهره خود زرد از طمع صائب

که برگ کاه خسیسان به کهربا ندهند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۴۳

نظرات