
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۱۱۴
۱
چون غنچه هر که سربه گریبان نمی کشد
از باغ برگ عیش به دامان نمی کشد
۲
دلتنگ منت لب خندان می کشد
ناز نسیم، غنچه پیکان نمی کشد
۳
دلهای ساده صیقل آیینه همند
دیوانه پا ز حلقه طفلان نمی کشد
۴
سنجیدگان سبک به نظرها نمی شود
سنگ تمام خجلت میزان نمی کشد
۵
روز حساب عید بود خود حساب را
بی جرم زرد رویی دیوان نمی کشد
۶
مژگاه حریف گریه بی اختیار نیست
دامان سیل خار مغیلان نمی کشد
۷
لب پیش هر خسی نگشایند قانعان
از مور حرف غیر سلیمان نمی کشد
۸
از عالم وجود سبکبار می رود
آزاده ای که منت احسان نمی کشد
۹
چون ماه مصر هر که بود پاک دامنش
شرمندگی ز روی عزیزان نمی کشد
۱۰
در دیده ای که سرمه حیرت کشید عشق
آشفتگی ز خواب پریشان نمی کشد
۱۱
تا هست از خودی اثری در بساط او
صائب قدم ز حلقه مستان نمی کشد
تصاویر و صوت


نظرات