صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۲۳

۱

نبردم زیر خاک از عجز با خود دعوی خون را

به دست زخم دندان دادم آن لبهای میگون را

۲

ز چشم شوخ لیلی آهوان دارند فرمانی

که هر جا می رود، از چشم نگذارند مجنون را

۳

رمیدن جست ازخاطر غزالان را ز بی جایی

شکوه عشق مجنون تنگ کرد از بس که هامون را

۴

نکرد از دیده پنهان باده گلرنگ را مینا

نقاب از دیده چون پنهان کند آن روی گلگون را

۵

مزن زنهار در کوی مغان لاف زبردستی

که زور می حصاری می کند در خم فلاطون را

۶

نگردد ترک جست و جو حجاب روزی قانع

گره در بال گردد دانه این مرغ همایون را

۷

ز زندان نیست پروا عشق را، معشوق اگر باشد

به بوی گنج در خاک است استقرار، قارون را

۸

به خاکش نور بارد تا به دامان جزا صائب

کسی کآرد به خاک کشتگان آن جامه گلگون را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۱۸۲
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۳۵

نظرات