
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۲۹۶
۱
آزاده رو مقید عالم نمی شود
عیسی شکار رشته مریم نمی شود
۲
در سجده خداست تنومندی بقا
تا حلقه است زور کمان کم نمی شود
۳
لب بسته در محیط، صدف کرد زندگی
قانع رهین منت حاتم نمی شود
۴
ز آمیزش کجان نشود طبع راست کج
از اتصال حرف، الف خم نمی شود
۵
از قصر اعتبار تویک خشت تا بجاست
هرگز بنای عشق تو محکم نمی شود
۶
برخیز تا به چشمه خورشید رو کنیم
کز گل گشاد عقده شبنم نمی شود
۷
ابر تنک نهان نکند آفتاب را
پوشیده داغ عشق به مرهم نمی شود
۸
عذر گناه بی ادبان جرم دیگرست
زخم درون به بخیه فراهم نمی شود
۹
خاتم برون ز دست سلیمان وقت کرد
دیو هوا مسخر آدم نمی شود
۱۰
صائب سزای پنجه خونین تهمت است
هر کس به رنگ مردم عالم نمی شود
تصاویر و صوت

نظرات
هیوا
nabavar