
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۳۹۲
۱
این اشک جگرگون چه اثرداشته باشد
پیداست که طفلی چه جگرداشته باشد
۲
با هردوجهان عشق به یک دل نتوان باخت
یک خوشه محال است دو سرداشته باشد
۳
بی برگ توکل بودآن کس که نشیند
در سایه نخلی که ثمر داشته باشد
۴
آن کس که زصاحب نظران است چونرگس
بایدبه ته پای نظرداشته باشد
۵
مانند حباب آن که ندارد به گره هیچ
از باد مخالف چه خطر داشته باشد
۶
من بر سرآنم که به زلف تو زنم دست
تا سنبل زلف تو چه سرداشته باشد
۷
بال قفس آلودسزاوارچمن نیست
این مرغ مگر بال دگرداشته باشد
۸
فردوس چه دارد که دهد عرض به عاشق
نقشی مگر از روی تو برداشته باشد
۹
نسبت به بدان در چه شمارندنکویان
دریا چه قدرآب گهرداشته باشد
۱۰
صائب خبرش هست ز حال من بیدل
هرکس که عزیزی به سفر داشته باشد
تصاویر و صوت

نظرات