
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۴۳۳
۱
آهی که ز دلهای هوسناک برآید
دودی است که از بوته خاشاک برآید
۲
در سوزش دل کوش که در مزرعه امکان
تخمی که شود سوخته از خاک برآید
۳
بیرون نبرد سرکشی از خوی نکویان
گر آه جگر سوز به افلاک برآید
۴
از باده گلرنگ مرا باز شود دل
از گریه گره گر ز رگ تاک برآید
۵
صبحی که تو از دل سیهی خنده شماری
آهی است که از سینه افلاک برآید
۶
از گنج به افسون نکند مار جدایی
قارون چه خیال است که از خاک برآید
۷
آهی که کند داغ جگر گاه فلک را
از سینه گرم و دل غمناک برآید
۸
از تیرگی بخت مکن شکوه که این دود
صائب ز دل شعله ادراک برآید
تصاویر و صوت


نظرات