
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۴۴۶
۱
غفلت چه اثر در دل هشیارنماید
افسانه چه با دولت بیدار نماید
۲
با بخت سیه حادثه سهل عظیم است
هر خار سنانی به شب تارنماید
۳
همواری تیغ آفت جانهای سلیم است
زان بد گهر اندیش که هموارنماید
۴
در دیده این بی بصران عالم انوار
زنگی است که در آینه تارنماید
۵
در عالم امکان چه قدر جلوه کند عشق
از چرخ در آیینه چه مقدارنماید
۶
حال دل پرداغ من از دیده خونبار
چون جوش گل از رخنه دیوارنماید
۷
از طبع درشت تو جهان پست وبلندست
همواره چو گشتی همه هموارنماید
۸
در همت مردانه اگر کوتهیی نیست
مگریز ازان کار که دشوارنماید
۹
خط بیجگران را کند از عشق گریزان
چون مورچه پیوسته به هم مارنماید
۱۰
خاکی که تماشاگه این بیخبران است
در دیده مابستر بیمارنماید
۱۱
صائب ز ملایک مطلب رتبه انسان
آیینه بی پشت چه دیدار نماید
تصاویر و صوت

نظرات