
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۵۴۶
۱
عشق تو ز دل بدر نمی آید
سیمرغ ز قاف برنمی آید
۲
مأوای دل از دو کون بیرون است
این بیضه به زیر پرنمی آید
۳
تر دامنی وصفای دل هیهات
آیینه ز آب برنمی آید
۴
شبنم ز کنار آفتاب آمد
از یوسف ما خبر نمی آید
۵
دل پخته چو شد به خاک می افتد
خودداری ازین ثمر نمی آید
۶
تا پای ترا رکاب بوسیده است
پایش به زمین دگر نمی آید
۷
امید نگاه دارم از چشمش
از بیخبران خبر نمی آید
۸
از کوچه نی کدام شب صائب
صد قافله شکر نمی آید
تصاویر و صوت

نظرات