صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۵۸۷

۱

بوی گل می آیداز چاک گریبان بهار

تا ز تیغ کیست این زخم نمایان بهار

۲

می توان دانست داغ آتشین رخساره ای است

زآتشی کز لاله افتاده است در جان بهار

۳

بهر ایمان باختن هر شبنم گل چشمکی است

دین کجا ماند بجا در کافرستان بهار

۴

کی برآید بوی گل ازعهده خرج نسیم ؟

زود خواهد رفت هوش مابه جولان بهار

۵

از نسیم اولم چون گل گریبان چاک کرد

تا چه گلها بشکفد دیگر ز احسان بهار

۶

تازه رویان توکل فارغند ازفکر رزق

کی شود خالی زبرگ عیش، دامان بهار؟

۷

در فضای سینه ام پر درپر هم بافته است

آه اشک آلود چون ابر پریشان بهار

۸

هست صائب چشم اشک آلود ابر تلخروی

در حقیقت چشم زخم روی خندان بهار

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۱

نظرات