صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۷۴

۱

چسان گردد تهی از عقد گوهر سینه دریا؟

که هر موج خطر قفلی است بر گنجینه دریا

۲

ندارد تربیت تأثیر در دلهای ظلمانی

که عنبر را نسازد پخته جوش سینه دریا

۳

تپیدن گوهرم را قطره سیماب می سازد

چو می افتم به فکر صحبت دیرینه دریا

۴

به وصل گوهر شهوار آسان نیست پیوستن

که هر گرداب باشد مهر بر گنجینه دریا

۵

دل پر خون مرا آزاد کرد از قید خودبینی

که شوید عکس را از چهره ها آیینه دریا

۶

میندیش از غبار معصیت با رحمت یزدان

که گردد صاف سیلی از سینه بی کینه دریا

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۵۸

نظرات