
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۷۷
۱
صاف گشتن ز خودی باده ناب است اینجا
دست شستن ز جهان عالم آب است اینجا
۲
همه از درد طلب نعل در آتش دارند
کوه چون ریگ روان پا به رکاب است اینجا
۳
نیست زان گوهر نایاب کسی را خبری
چشم غواص تهی تر ز حباب است اینجا
۴
وصل، از حیرت سرشار، جدایی شده است
در دل بحر، گهر طالب آب است اینجا
۵
فارغ از گردش چرخند ز خود بی خبران
موج شمشیر حوادث رگ خواب است اینجا
۶
در ته گرد یتیمی گهری پنهان هست
پرده گنج بود هر که خراب است اینجا
۷
هر چه از عمر به غفلت گذرد عمر مدان
کز نفس آنچه شمرده است حساب است اینجا
۸
می شود دشمن سرکش به تحمل مغلوب
خاک در کشتن آتش به از آب است اینجا
۹
ناز دولت نکشند اهل قناعت صائب
کمر و تاج کم از موج و حباب است اینجا
تصاویر و صوت


نظرات