
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۷۹۰
۱
بگیر جام هلالی ز رخ نقاب انداز
ز رعشه سنگ به مینای آفتاب انداز
۲
فریب حسن سبکسیر رنگ و بوی مخور
محبت گل این باغ بر گلاب انداز
۳
کمند جاذبه گوهرست بیتابی
همین تو رشته جان را به پیچ و تاب انداز
۴
میی که پشت ندارد نخوردنش اولاست
به پای خم بنشین در قدح شراب انداز
۵
مشو چو قطره شبنم گره درین گلزار
سربریدن به دامان آفتاب انداز
۶
ترا چه کار که این خاک پاک و آن شورست
به هر زمین که رسی تخم چون سحاب انداز
۷
اگر قبول نداری که بی تو چون داغیم
بیا به سینه سوزان ما کباب انداز
۸
نصیب کوزه سر بسته است باده ناب
نهفته چشم برآن چشم نیمخواب انداز
۹
جواب آن غزل است این که خواجه حافظ گفت
مرا به میکده بر در خم شراب انداز
تصاویر و صوت


نظرات