
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۸۰۳
۱
سبک ز سینه ما ای غبار غم برخیز
ز همنشینی ما می کشی الم برخیز
۲
سر قلم بشکن، مهر کن دهان دوات
به این سیاه دلان کم نشین و کم برخیز
۳
گذشتن از سر گنج گهر سخاوت نیست
کریمی از سر آوازه کرم برخیز
۴
کلید گلشن فردوس دست احسان است
بهشت می طلبی از سر درم برخیز
۵
بدار عزت موی سفید پیران را
ز جای خویش به تعظیم صبحدم برخیز
۶
درین دو وقت، اجابت گشاده پیشانی است
دل شب از نتوانی سپیده دم برخیز
۷
گرفت دامن گل شبنم از سحر خیزی
زگرد خواب بشو دست و رو، توهم برخیز
۸
امید فتح و ظفر هست تا علم برجاست
فروغ صبح نخوابانده تا علم برخیز
۹
درین جهان نبود فرصت کمربستن
زخاک تیره کمر بسته چون قلم برخیز
۱۰
به فکر دوست به بالین گذار سر صائب
چو آفتاب ز آغوش صبحدم برخیز
تصاویر و صوت


نظرات
یعقوب خاوری