
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۸۱۱
۱
منقار من ز صبح ازل بود دانه سوز
در بیضه بود ناله من آشیانه سوز
۲
ای بخت، چشم باز کن این بزم راببین
ماییم و آن نگار وشراب بهانه سوز
۳
از چشم او مدار تمنای مردمی
هرگز که دید مردمی از مست خانه سوز
۴
خاکسترش به دامن صرصر گره زند
بر طور اگر نظر فکند حسن خانه سوز
۵
بلبل دگر به شعله آواز من کجاست ؟
گلبانگ من چو برق بود آشیانه سوز
۶
صائب به قطع این غزل تازه تا رسید
آتش چکاند از مژه کلک زبانه سوز
تصاویر و صوت

نظرات