صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۸۲۵

۱

درد پیری را جوانی می کند درمان و بس

آه کاین درمان نباشد در دکان هیچ کس

۲

در بیابان طلب چون گردباد از ضعف تن

گرد می خیزد زمن تا راست می سازم نفس

۳

از فغان و ناله خود دربیابان طلب

حاصلی غیر از غبار دل ندارم چون جرس

۴

عندلیب دوربینی کز خزان داردخبر

دربهاران بر نمی آرد سر از کنج قفس

۵

حرص رابسیاری نعمت نسازد سیر چشم

می زند درشکرستان دست خود بر سر مگس

۶

دل چو روشن شد کند کوتاه دست نفس را

پرتو مهتاب با دزدان کند کار عسس

۷

تازه رو را درنظرها اعتبار دیگرست

صرف می گردد به عزت میوه های پیشرس

۸

حرص از آب و علف سیری نمی داند که چیست

اشتهای شعله را هرگز نسوزد خارو خس

۹

نفس چون مطلق عنان گردید طغیان می کند

این سگ دیوانه راکوتاه کن صائب مرس

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۴۸
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۴۴

نظرات